چرا شکست ، مقدمه ی موفقیت است ؟
همیشه سعی میکنم به کسانیکه احساس شکست و سرخوردگی در آنها ، زیاد شده و به واسطه ی این سرخوردگی توان و انگیزه ی اقدام و حرکت را ندارند ؛ توضیح بدهم که واقعیت اصلا اینجوری که امروز تصور می کنند ، نیست .
قبل از اینکه مطلبم را ارائه بدهم به گفته های زیر توجه کنید :
فقط کافیست این را بدانیم :
حتی یک نفر – حتی یک شرکت بزرگ در جهان نبوده که تا سر حد شکست کامل و ورشکستگی محض نرفته باشد ولی امروز شرکت بزرگی باشد .
شرکتهای بزرگی که همه ی مردم میشناسند ، پیش از این ، به شدت با شکستهای پی در پی ، دست و پنجه نرم کردند و امروز به خود می بالند .
اپل ، هوندا ، سامسونگ ، مایکروسافت ، ترامپ ، بیل گیتس ، وارن بافت ، راکفلر و ….
چرا ناگهان بسیاری از رهبران کسب و کارهای موفق، شرکت ها و همکاران خود را به انجام اشتباهات و پذیرش شکست های بیشتر ترغیب می کنند؟
در ماه مه، درست پس از آنکه جیمز کوئینسی، مدیر ارشد اجرایی شرکت کوکاکولا شد، از کارمندان خود خواست ، ترس از شکست که شرکت را دچار تردید می کند کنار بگذارند .
این خواسته ، پس از شکست مفتضحانه « New Coke» که در سالیان خیلی قبل اتفاق افتاده بود،
از نظر او «اگر ما اشتباه نمی کنیم، به این معنی است که به اندازه کافی سخت کار نمی کنیم»
رید هاستینگز مدیر ارشد اجرایی نتفلیکس، در ماه ژوئن حتی پس از موفقیت های بی نظیر شرکتش با مشترکان، اظهار نگرانی کرد: سرویس ها و محصولات ما به طور عجیبی در حال فروش موفقیت آمیز است.
اینکه در چند ماه اخیر هیچ برنامه ای را به دلیل کیفیت پایین از روی آنتن پخش خارج نکرده ایم من را نگران می کند.
او در یک کنفرانس تکنولوژی گفته است : هم اکنون میزان بینندگان ما بسیار بالاست.
ما باید ریسک های بیشتری انجام دهیم؛ کارهای دیوانه وار بیشتری را امتحان کنیم؛ ما باید نرخ شکست بالاتری داشته باشیم.
حتی جف بزوس، مدیر ارشد اجرایی آمازون که بدون شک یکی از موفق ترین کارآفرینان در سراسر جهان است، مستقیما اظهار کرده است که رشد و نوآوری شرکتش براساس شکست های آن بوده است.
او اندکی پس از اینکه آمازون شرکت Whole Foods را خریداری کرد، گفت: «اگر شما حرکت های جسورانه انجام دهید، آنها تبدیل به تجربه خواهند شد و اگر آنها تجربه نشوند، نمی دانید که آنها موثر واقع می شوند یا خیر.
تجربیات به واسطه ماهیت شان مستعد شکست هستند. اما چند موفقیت بزرگ جبران چندین کاری را که مفید واقع نشده است می کنند.»
درک این پیام برای این مدیران ارشد اجرایی همان قدر آسان است که عملی کردن آن برای اکثر ما دشوار و شاید غیرقابل تصور باشد.
نمی توانم بگویم چه تعداد رهبران کسب و کار را ملاقات و چه تعداد سازمان ها را بازدید کرده ام که از مزیت نوآوری و خلاقیت حمایت می کنند.
اما هنوز تعداد بسیار زیادی از این رهبران و سازمان های مشابه با ترس از شکست، قدم های اشتباه و ناامیدی ها زندگی می کنند و این دلیلی است که چرا آنها نوآوری و خلاقیت بسیار کمی دارند.
اگر برای شکست آماده نیستید، پس برای یادگیری نیز آمادگی ندارید. تا زمانی که سازمان ها نتوانند به همان سرعتی که جهان در حال تغییر است، روند یادگیری را مدیریت کنند، هرگز نخواهند توانست به رشد و تکامل دست یابند.
راه درست برای انجام اشتباه چیست؟
آیا تکنیک هایی وجود دارند که به سازمان ها و افراد اجازه دهند که ارتباط ضروری بین شکست های کوچک و موفقیت های بزرگ را بپذیرند؟
دانشکده اسمیت، دانشکده دخترانه ای در ماساچوست، برنامه ای به نام «خوب شکست خوردن» ایجاد کرده است تا به دانش آموزانش آموزش دهد که همه ما باید برای یادگیری ایستادگی به خرج دهیم.
ریچل سیمونز که این برنامه را راه اندازی کرده است در مقاله ای در نیویورک تایمز می گوید «آنچه در تلاش هستیم تا یاد بگیریم این است که شکست اشکال یادگیری نیست؛ بلکه ویژگی آن است»
در واقع وقتی دانش آموزان در این برنامه ثبت نام می کنند، یک «گواهی شکست» دریافت می کنند
این گواهینامه ، اظهار می کند آنها به این وسیله در یک رابطه، پروژه، تست یا هر ابتکار دیگری برای خرابکاری یا شکست مجاز هستند.
دانش آموزانی که برای مدیریت شکست آماده هستند، کمتر ضعیفند و نسبت به کسانی که انتظار عملکرد بی نقص و تمام و کمال را دارند جسورانه تر رفتار می کنند.
آموزه ای که ارزش بکارگیری دارد
این درسی است که ارزش به کارگیری در کسب و کار را نیز دارد.
پاتریک دایل، مدیر ارشد اجرایی پیتزا دومینو از سال ۲۰۱۰، یکی از موفق ترین دوره های هفت ساله رهبری کسب و کار را در هر زمینه ای داشته است.
اما او معتقد است که همه پیروزی های شرکتش به خاطر میل او برای مواجهه و به چالش کشیدن احتمال اشتباهات و گام های غلط است.
دایل در یک ارائه برای مدیران ارشد اجرایی دیگر، دو چالش بزرگ را توصیف کرد که در مسیر شرکت ها و افرادی وجود دارد که نسبت به شکست صادق تر هستند.
به گفته او، اولین چالش آن چیزی است که او «سوگیری حذف»۱ می نامد؛
واقعیتی که اکثر افراد با یک ایده جدید، پیگیری ایده شان را دنبال نمی کنند چون اگر آنها چیزی را امتحان کنند و آن کار به سرانجام نرسد، این عقب نشینی ممکن است به شغل آنها آسیب برساند.
دومین چالش فائق آمدن بر آن چیزی است که او «ضررگریزی»۲ می نامد؛ گرایشی که موجب می شود افراد ترجیح دهند به جای تلاش برای برنده شدن، چیزی را از دست ندهند چون برای اکثر ما «درد از دست دادن دو برابر لذت به دست آوردن است»
دایل می گوید «اجازه برای شکست خوردن، انرژی بخش و شرط ضروری برای موفقیت است» و شاید این مهم ترین درس برای همه باشد.
کافی است تنها از رید هاستینگ، جف بزوس یا مدیر ارشد اجرایی جدید کوکاکولا بپرسید: بدون شکست خوردن هیچ نوع یادگیری وجود ندارد و بدون شکست هیچ موفقیتی ممکن نخواهد بود.
حتما درباره شکست طرحی که معاون بیل گیتس باعث آن بود ، شنیده اید و میدانید که بیل گیتس بعد از اینکه آن معاون ، استعفای خود را روی میز بیل گیتس گذاشت چه جمله ای گفت :
من چند صد میلیون دلار بابت این کسب تجربه ی تو ، پول خرج کرده ام ، حالا بگذارم بروی ؟! محکم و پرقدرت و البته با داشتن این تجربه ی گرانبها ، برو و کارت را ادامه بده .
حقوق افراد ورشکسته بالاترین حقوق در کانادا
طبق قانون تجارت کانادا ، مدیران شرکتهای ورشکسته در این کشور تا ۵ سال حق راه اندازی مجدد کسب و کار با مالکیت شخصی را ندارند . اما در این کشور به محض اینکه مدیری به این مرحله میرسد ، بسیاری از شرکتها به دنبال بکار گیری و استخدام این افراد هستند . جالب اینجاست بدلیل رقابتی که بر سر استخدام این افراد وجود دارد ، بالاترین حقوق ها برای آنها رقم میخورد . همه اینها میدانید برای چیست ؟ فقط یک جمله :
تو الان میدانی که ما چکار کنیم تا ورشکست نشویم
بله دوستان . اگر در دوستان و آشنایان شما ، شخصی گرفتار افسردگی ناشی از شکست کسب و کار بود ، با تمام قدرت به او انگیزه بدهید و بدانید ، اولا اینکار بسیار ارزشمند است و ثانیا حقیقت کسب و کار همین است .